مد تابستانه شلوار خانم ها  گشاد است. خیلی گشاد است. خانم ها وقتی راه می روند شبیه پیکره ی در حال حرکت جاکومتی می شوند.(همان که اصلش پیش خودمان توی مزه هنرهای معاصر است). من این پیکره را خیلی دوست دارم. من بدل های تابستانیش را دوست ندارم.

***

نوشته به جای ۲۲۵ تومن ۱۰۰ تومن بدید و از تجریش برید میدون راه آهن. یا از راه آهن برید تجریش.(چیزی در مورد این که بخوای مثلا ونک سوار شی ولیعصر پیاده شی یا پارک وی پیاده شی پله اول سوار شی نگفته)خوشحالم که ما هم بلدیم ملت را شیر کنیم(شیر را به تبعیت یکی از رفقای جدید جای یک حیوان زحمتکش آوردم). همین حالا ملتی را که برای دو بلیطه شدن تجریش - ولیعصر صدایشان در آمده بود توجیه می کنند که چه سودی خواهند کرد. روی بنرش نوشته بود همه ی این ها  "بابی آرتی". من چند لحظه مونده بودم این بابی  آرتی که احتمال می دادم یک بابای خارجی است که  احتمالا اسم کاملش آرتور بوده  کیه؟!  خدا رو شکر که خدا دکمه اسپیس را خلق کرده! نگرانم نشید. زود فهمیدم که با  بی آرتیه!

***

دو تا پارچه سیاه بود کنار هم برای حاج حسین مادر مرده. یکی که معلوم نبود از طرف کیه فوت "مادر گرامی" حاجی را تسلیت گفته بود. دومی مال کسبه ی محل بود که برای مردن "والده مکرمه" حسین آقا را دلداری می داد.

 

درد دل:همش می خواستم بنویسم! همش نشد!نمی دونم این سر شلوغی رو دوست دارم یا نه. ولی این تابستون هجوم کلمه هایی که هیچ وقت نوشته نشدن داغونم کرد.