در باب تنبلی
"گول نخورید. تنبلی شکل واحدی ندارد.آدم های پر انرژی ممکن است شبیه هم باشند اما تنبل ها هر کدام با سرعت های مختلف ساز خودشان را می زنند!"
توی شماره ی بهمن همشهری داستان، آرتور کریستال یه مقاله داره به اسم " در باب تنبلی " . هر چند این روزها حافظه ی من برای ماهی قرمز دهن کجی می کنه، اما یادم نمیاد متنی خونده باشم و انقدر باهاش هم ذات پنداری کرده باشم! شاید در مصداق ها با آرتور جان تفاوت هایی داشته باشم، اما تحلیل و تبیینش عالیه واقعن. منو به این نتیجه رسوند که غیر المومن هم می تونه مرآه مومن باشه!(شایدم آقای کریستال مومن باشه، من غیر مومن).در نتیجه گیریم وقتی راسخ تر می شم که بعضن وقتی به دوستان خیلی مومنم از تنبلی خودم شکایت می کنم، می گن اگه تو تنبلی ما چی هستیم؟!(خوشم نمیاد مردم سوالی ازم بپرسن که جوابشو نمی دونم!!)
" ... تنبلی یک وجه پیش گیرانه هم دارد که خبر از عزمی راسخ برای رد همه ی پیشنهادها حتا قبل از این که مطرح شوند و روی میز بیایند، می دهد. تنبل ها اصلن سر میز حاضر نمی شوند و من فکر می کنم که در این مقاومت، مولفه ای فلسفی وجود دارد. تنبلی اساسن همان امتناع است.پشت کردن به چیزهایی که بقیه بی تفاوت،با اشتیاق یا به ناچار سراغ شان می روند.تنبل های راستین، یعنی آن ها که نمی توانند خودشان را به برنامه ریزی و کوشش، به معاشرت و رابطه ی روزانه با دیگران راضی کنند، در وافع دارند از امضا کردن قرار دادهای اجتماعی سر باز می زنند و از آن جا که موفقیت، اساسن مبتنی بر فهمیدن، به کار بستن و گاه گاهی دور زدن قرار داد اجتماعی است، تنبل ها شانس زیادی برای رسیدن به آن نخاهند داشت."
اوصیکم به خوندن این متن عمیقن و شدیدن. اینم یه بخش فان مقاله اس: